۵/۳۰/۱۳۸۵

خاک اسپانیا

رومن کارمن،ارنست همینگوی،یوریس ایونز،اسپانیا،1936


خاک اسپانیا پس ازهفتاد سال
محسن قادری

امشب دراسپانیا سرما درتن مردگان می خزد.برفباد درزیتون زارها می وزد وبرریشه درختان می نشیند وبرگورپشته هایی که چوبی کوچک برفراز دارند وزیدن می گیرد. اما دیگرزمانی برای چوب گذاشتن نیز نمانده است.زیتون ها درباد سرد، نازک وشکننده اند زیرا شاخه های پایین شان را زمانی پیش بریده اند تا تانک ها را بپوشانند. ومردگان درسرما برتپه های کوچک آن سوی رودخانه می آرمند.درسرمای فوریه بود که جان باختند واز آن زمان دگرگونی فصل ها را ندیده اند.فاشیست ها شاید زمین را زیر چکمه خویش گیرند وبه زورسرنیزه هایی که ازسرزمین های دیگر آورده اند خوی و منش خویش تحمیل کنند؛ شاید به کمک خائنان و خودباختگان شهرها وروستاها را ویران سازند و بکوشند مردم را در بردگی نگاه دارند اما هیچ کس تا ابد در بردگی نمی ماند.مردم اسپانیا باردیگر به پا می خیزد همانگونه که همیشه دربرابر ستم برخاسته است.
بخشی از گفتار متن فیلم

خاک اسپانیا مستندی است ساخته مشترک یوریس ایونز وارنست همینگوی که سرانجام درماه ژوئن امسال بیست و ششم ژوئن2006پس از هفتاد سال به نمایش درآمد.این مستند که یکی از شناخته ترین ساخته ها درباره جنگ داخلی اسپانیاست به کشاکش خونین جمهوری خواهان وهواداران ژنرال فرانکومی پردازد که هفت دهه پیش هزاران تن را به خاک و خون کشید.


تیه را دسپانیا(خاک اسپانیا)با گفتارمتن ارنست همینگوی داستان نویس امریکایی که درسیمای روزنامه نگار،جنگ داخلی اسپانیا را پوشش می داد تصاویری را به نمایش می گذارد که تاکنون دیده نشده بودند. گفتارمتن انگلیسی این فیلم نبرد نیروهای شورشی فرانکو ونیروهای حکومت جمهوری خواه درنزدیکی مادرید به سال 1937 را بیان می دارد. فیلم همچنین دیدگاه های ارسون ولزدرباره این رخداد را به انگلیسی به نمایش می گذارد.نسخه فرانسوی این مستند با کوشش ژان رنوار کارگردان و بازیگر فرانسوی فراهم آمد.نسخه ای که یوریس ایونز ازآن ناخشنود بود.


جنگ داخلی اسپانیا،دومین جنگ ازسه جنگی که همینگوی در آنها حضوریافت ودرباره آن رمان«زنگ ها برای که به صدا درمی آیند» را نوشت،از دیدگاهی سیاسی یادآور یکی از متهعدانه ترین روزهای زندگی این نویسنده امریکایی است.او گفتارمتن فیلمی تبلیغی را نوشت وبرای ساختش سرمایه فراهم کرد که یوریس ایونز،مستندساز هلندی سازنده آن شد و«خاک اسپانیا» نام گرفت.اورسون ولز که برای خواندن این گفتارانتخاب شده بود درصدد تغییر برخی سطرهای آن برآمد زیرا می پنداشت که این متن در پاره ای جاها زیاد مبالغه آمیزاست.به گفته اورسون ولز در«کایه دوسینما»او وهمینگوی هنگام دیدن فیلم سخت کتک کاری می کنند وهمچون جنگی که پیش رویشان بر پرده به نمایش درآمده بود با مشت و پرتاب صندلی به جان هم می افتند.سرانجام این دو امریکایی پرزور وهیکلی پس ازنوشیدن یک بطری ویسکی آشتی می کنند هرچندهنوز هم دربرخی نسخه ها صدای ولزمایه اعتبار فیلمی است که گفتار متن آرام،یکنواخت و کشدار دارد.

این مستند که بخشی ازبودجه آن را ارنست همینگوی وبخشی را هنرمندان چپ گرای امریکا فراهم کردند برای روزولت رییس جمهور وقت امریکا وهمچنین در فرانسه به نمایش درآمد اما به دلیل حساسیت موضوعی هیچگاه در اسپانیا به نمایش نرسیدد.فیلم درحالی در اسپانیا به نمایش درمی آمد که این کشور خود را آماده برگزاری هفتادمین سالگرد آغازاین جنگ در ماه ژوئیه 2006 می کرد.

طرح اصلی فیلم که برنبرد متمرکر است نشان می دهد که نیروهای فرانکو می کوشند مادرید را در اوائل 1937 به تصرف درآورند و راه اصلی پایتخت و والنسیا را قطع کنند.همینگوی که اخبار جنگ را از جبهه جمهوری خواهان پوشش می داد و رمانش« زنگ ها برای که به صدا در می آیند» برپایه همین کشمکش نوشته شده داستان جبهه نبردی در نزدیکی «جامارا» نزدیک مادرید را بیان می دارد. او باترسیم کلی کوشش های مردمی در دفاع از جبهه مخالف نیروهای شورشی پیشرونده ژنرال فرانکو، جنبه ای توانمند از تبلیغات جمهوری خواهانه را به گفتارمتن خویش وارد می سازد.

این فیلم دراصل کوششی برای مقابله با ماشین تبلیغاتی فرانکو بود.همینگوی درجایی از این گفتاردرتوصیف نیروهای دشمن می گوید: «نیروهای دشمن درکانال های زیرزمینی سنگرگرفته اند.اینان سربازانی مزدورند که برخلاف اراده مردم می جنگند.آنها می خواهند خواست نظامی را بر خواست مردمی تحمیل کنند و مردم از ایشان بیزارند. چراکه بدون سماجت و کمک پیوسته ایتالیا وآلمان، ظهور اراده اسپانیایی آنها را شش ماهه درهم می کوبید.»فیلم همچنین به مردم روستای «فوئنته دوئنا» در جبهه جمهوری خواهان می نگرد ونشان می دهد که آنها چگونه می کوشند برای نیروهای جمهوری خواه آذوقه فراهم سازند.

همینگوی بخشی از گروه موسوم به «موخان معاصر» بود که در آن نویسندگان وهنرمندان دیگری امریکایی چون جان دوس پاسوس، لیلیان هلمن و کلیفورد اودتس هم عضو بودند. ایونز سال ها بعد گفت که درابتدا با همینگوی اختلاف داشت زیرا سناریوی اولیه اش« همچون کتابی پرحجم»بود.این مستند ازشبکه« سینمانیا کلاسیکو»نمایش داده شد.باتوجه به این که اسپانیایی ها در سال های گذشته بحث های آزادانه تری را درباره جنگ داخلی آغاز کرده اند فیلم مستند دیگری درباره یک گروه از داوطلبان امریکایی که درکنارجمهوری خواهان جنگیدند نیزدر تلویزیون دولتی اسپانیا به پخش رسید که«وولونتاریوس دولیندا»(داوطلبان افسانه ای)نام دارد.آنها نزدیک به دوهزار و هشصد عضو جوخه آبراهام لینکلن بودند که خود بخشی از جوخه های جهانی «برایتونز» ودیگر ملیت هایی را تشکیل می دادند که به اسپانیا سفر کردند تا با فرانکو بجنگند. بسیاری از اعضا این جوخه سپس در امریکا از سوی اف بی آی در دوره کمونیسم ستیزی مک کارتی به سال های 1950 محکوم شدند.برای نمونه استیو نلسون هنگامی که به کشورش امریکا بازگشت به جرم کوشش های ضد امریکایی 20 سال به زندان افتاد.

چکیده داستان
زمین تشنه آب می خواهد تا ازکاشت آن آذوقه مبارزان اسپانیایی فراهم گردد.«فوئنته دوئنا» روستایی در بیست مایلی مادرید می تواند باتامین این آذوقه به آزادی یاری رساند.صدای مسلسل ها و تانک ها به گونه پایان ناپذیر به گوش می رسد و با این همه«سربازان در حضورمرگ نمی توانند برای دوربین تن به بازی دهند».در خط مقدم جبهه،جنگ،به بخشی از زندگی بدل می شود.یک فونوگراف بزرگ برای سربازان موسیقی پخش می کند.مرگ همه جا در گوشه و کنارحضور دارد.وکیلی درلباس سربازی جان می سپارد و کتابدار بی گناهی به هنگام رفتن به سرکار در زیر آتش دشمن جان می دهد. کاخ «دوک پالاس» از میان رفته اما جای شکرش باقی است که برخی ازآثارگران بهای هنراسپانیااز خطربازرسته است.ارتش خلق متحد می شود،حمله هوایی درمی گیرد وکارگرمی جنگد. خاک اسپانیا در دو سطح گسترش می یابد:از یک سو جنگ و دلیری ها و هراس هایش،نبرد سربازان درجبهه نبرد و مادرید که با بمباران نازی ها وایتالیایی ها درهم کوبیده می شود و از سوی دیگردرپشت خط نبرد ودر صلحی نسبی که با نبرد سربازان تضمین گشته و با پشتیبانی کشاورزانی که سرانجام مالک زمین های خویش اند ودارنده وسایل برای کشت و کار آن.آنها همه کوشش خود را به خرج می دهند تا محصولاتی تولید کنند که مردم مادرید را از گرسنگی بازرهاند ورزمندگان را در نبرد خویش پیروز بیرون آورد.

۶ نظر:

ناشناس گفت...

والا این فیلم ها به دست ما که نمی رسه ...

ناشناس گفت...

این چرندیات زاییده فکر بیمار خودم بود ! بدون هیچ پیوستی.

ناشناس گفت...

با سلام و عرض ادب
.
مدیر بخش روابط عمومی پرشین سینما هستم
.
به منظور ترویج و غنی سازی فرهنگ سینما
.
با دوستانی که در این زمینه فعالیت دارند
.
در صورت تمایل با تبادل لینک حتما به ما خبر بدین و
.
همکاری دوستانه ای با هم خواهیم داشت !!!!
.
به امید دیدار
..................
ساقی برومند

ناشناس گفت...

persian cinema az shoma davat be hamakri minamayd montazere nazarate shoma hastim

ناشناس گفت...

سینما پارس در یکی از بخش های خود حاظر به همکاری با شما می باشد
برای ارتباط با سینما پارس با بخش ارتباطات از طریق یا هو مسنجر ارتباط برقرار کنید
در غیر این صورت ای دی یا هوی خود را برای ما ثبت کنید
با تشکر

ناشناس گفت...

سلام . عالی بود . ممنونم . من بروزم و منتظرتونم . حتما بیایید . خداحافظ .